بامن قدم بزن

[ چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:, ] [ 1:17 ] [ arash ] [ ]


لبریز غزل بیا همی آهسته /

چون آیه بخوان مرا کمی آهسته
آهسته مرا رها بکن از سر عشق /

تا در تو رها شوم دمی آهسته . . . .

 

[ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ] [ 14:4 ] [ arash ] [ ]


بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی /

به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها ، تنم اسیر درد و خون /

ولی تو قهر با دلم برای لحظه ی مکن . .

 

[ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ] [ 14:2 ] [ arash ] [ ]


حرارت لازم نیست ، گاهی از سردی نگاهت میتوان آتش گرفت . .

 

[ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ] [ 14:1 ] [ arash ] [ ]


گل اگر چشم خودش باز کند خواهد مرد /

ماه در اوج غرورش به زمین خواهد خورد

چون به زیبایی تو حسرت ،

عالم خوردند / برق چشمان تو روح از تنشان خواهد برد . .

 

[ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ] [ 14:0 ] [ arash ] [ ]


دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم

 

[ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ] [ 14:0 ] [ arash ] [ ]


شغل شریفی است : سوختن برای او که حتی لحظه ای برایت تب نکرد

[ سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:, ] [ 13:58 ] [ arash ] [ ]


نمی دانم دوستش دارم یا نه؟

با هم قدم میزنیم

دلم که میگیرد، آغوشش را بـــاز می کنـــــد

و بر گونه هایم بوسه میزند

اما نمی دانم دوستش دارم یا نه؟

تنهاییـــــم را

 

[ چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, ] [ 18:33 ] [ arash ] [ ]


گفتمش آرام جاني؟ گفت: نه

گفتمش شيرين زباني؟ گقت: نه

گفتمش نامهرباني؟ گفت: نه

مي شود يك شب بماني؟ گفت : نه

دل شبي دور از خيالش سر نركرد

گفتمش افسوس او باور نكرد

خود نميدانم خدايا چيشتم !

يك نفر با من بگويد كيستم !

بس كشيد آه از دل بردنش

آه اگر آهم بگيرد دامنش

با تمام بي كسي ها ساختم

واي بر من ساده بودم باختم

دل سپردن دست او ديوانگي ست

آه غير از من كسي ديوانه نيست

گريه كردن تا سحر كار من است

شاهد من چشم بيمار من است

فكر ميكردم كه او يار من ست

نه فقط در فكر آزار من است

نيتش از عشق تنها خواهش است

دوستت دارم دروغي فاحش است

يك شب آمد زير و رويم كرد و رفت

بغض تلخي در گلويم كردو رفت

مذهب او هرچه باداباد بود

خوش به حالش كين قدر آزاد بود

بي نياز از مستي مي شاد بود

چشم هايش مست مادر زاد بود

يك شبه از قوم سيرم كرد و رفت

من جوان بودم پيرم كرد و رفت ... !

 

[ شنبه 4 آبان 1392برچسب:, ] [ 16:10 ] [ arash ] [ ]